نعیمه

فرا رسیدن سیزدهم آبان ماه سالروز تسخیر لانه جاسوسی آمریکا توسط دانشجویان و دانش آموزان قهرمان ایران زمین بر کلیه ی دانش آموزان میمون و خجسته باد.

 اردو با شرایط خاص برنامه

برنامه ی شورای دبیران آموزشگاه باذکر سخنران هر جلسه در سال تحصیلی 90-89

- 89/6/17  - سخنران جلسه خانم ها شیرزادی و رفیعی -موضوع جلسه ارائه برنامه سالانه ،برنامه ریزی جلسات شورای دبیران در طول سال تحصیلی - تکمیل پرونده ی اداری همکاران ،انتخاب نماینده معلمان و....

-شنبه1/8/89  سخنران جلسه خانم شیرزادی-  موضوع همکاری همکاران پیرامون برنامه های خاص مدرسه(حفظ قرآن-حدیث نماز) و همچنین معرفی دانش آموزان ضعیف و برنامه ریزی جهت کلاس های جبرانی برای ایشان . 

-دوشنبه 1/9/89سخنران جلسه خانم فرقدانی با موضوع 20 فن مدیریت کلاس.

-چهارشنبه 1/10/89 سخنرانان خانم ها خسرویان و زمانی -موضوع دوری از ده اشتباه معلمان در تدریس- لجبازی کودکان و روش برخورد.

-یک شنبه 3/11/89 سخنرانان خانم ها عشیری ‍،شمس و خدامی- موضوع امتحان - تربیت نوجوان بر اساس هوش هیجانی .

-سه شنبه 3/12/89 سخنرانان خانم ها  قاسمی و عبدی -موضوع روش های مطالعه دانش آموزان.

-دوشنبه 22/1/90  سخنرانان خانم ها  شجاعی نیا و بهرامی -موضوع غلبه بر کم رویی- فرهنگ مطالعه در دانش آموزان.

-چهار شنبه 14/2/90 سخنرانان خانم ها  لطفی و فروتن -موضوع اضطراب در امتحان . 

-برگزاری اولین جلسه ی انجمن با حضور اکثریت اعضا در تا ریخ 12/8/89 

- انتخابات هیئت رئیسه در این جلسه

-ارائه بیلان مالی سال گذشته -

-بررسی برنا مه ی سالانه

-برآورد هزینه ها در سال تحصیلی جاری

-تشکیل کلا س های جبرانی از اوایل آذر ماه

- تشکیل کلا س ها ی آموزش کامپیوتر از اواخر آبان ماه در کار گاه مدرسه

جعبه های سیاه و طلایی

در دستانم دو جعبه دارم که خدا به من داده است . او گفت غصه هایت را درون جعبه سیاه بگذار و شادیهایت را درون جعبه طلایی . به حرف خدا حرف خدا گوش کردم . شادی ها و غصه هایم را درون جعبه ها گذاشتم . جعبه طلایی روز به روز سنگین تر می شد و جعبه سیاه روز به روز سبک تر.

از روی کنجکاوی جعبه سیاه را باز کردم تا علت را در یابم .دیدم که ته جعبه سوراخ است و غصه هایم از آن بیرون می ریزد .سوراخ جعبه را به خدا نشان دادم و گفتم : در شگفتم که غصه های من کجا هستند ؟ خدا با لبخندی دلنشین گفت :ای بنده ی من ! همه ی آنها نزد من  است .

پرسیدم پروردگارا ! چرا این جعبه ها را به من دادی ؟ چرا ته جعبه ی سیاه  سوراخ بود ؟ گفت : ای بنده من ! جعبه طلایی را به تو دادم تا

نعمت های خود را بشماری و جعبه سیاه را برای اینکه غم هایت را دور بریزی ....